در قفس را باز بگذار
پرنده
اگر به تو عاشق باشد
بر شانههایت مینشیند!
[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:شناختن, ] [ 11:29 بعد از ظهر ] [ Amir ]
[
About everything
|
در قفس را باز بگذار
[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:شناختن, ] [ 11:29 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ سلامتی پسری که رفت سربازی
تا زود برگرده و دلشو به دست بیاره و بره خواستگاری
سلامتی 21 ماه پست دادن ها
و لحظه شماری ها
و دور بودن ها
سلامتی روزی که پسر دعوت شد به جشن عقد عشقش
سلامتی اون شب
سلامتی اون دوستایی که به خاطر حال پسر بعض داشتن
اما پسر خندید تا جشن خراب نشه
سلامتی اون خنده ی زورکی
سلامتی عروسی که ماه شده بود
سلامتی عاقدی که اومد
سلامتی اون شناسنامه ها
سلامتی بغض پسر
سلامتی بار دوم
سلامتی بغض پسر
سلامتی بار آخر
سلامتی بغض پسر
سلامتی پلاک زنجیری که
پسر واسه زیر لفظی روز عقدش گرفت
و تو جیبش موند
سلامتی پسری که هنوز امید داشت به عشقش برسه
سلامتی اجازه ی بزرگترها
سلامتی "بله"
سلامتی بغض پسر و چشم خیس دوستا
سلامتی ماشین عروس
سلامتی سستی زانو
سلامتی سیاهی چشم و سلامتی اون شب
سلامتی پاکت سیگار و نخ هایی
که با نخ قبلی روشن میشد
سلامتی بغض پسر که تو آینه شکست
سلامتی اون شب
سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت
سلامتی یه عمر تنهایی
سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی پست شد
سلامتی عاشقایی که به عشقشون نرسیدن
و
از دور نگران یکی یه دونشون بودن... [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:دیگه نگین خوش به حال پسرا, ] [ 11:19 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ آهای آقا پســـــــــر
[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:داداشیا بخونن, ] [ 11:15 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ هـــــــــــــــــــی! پسری که کار امروزت بازی با دل دخترای مردمه...
وبادیدن اشکاشون حس شاخ بودن بهت دست می ده...
فردا پدر خواهی شد !
اشک های دخترت کمرت را می شکند... [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:پسرا ، توجه, ] [ 11:11 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ حکم اعدام بود
اعدامی لحظه ای مکث کرد و بوسه ای بر طناب دار زد
دادستان گفت صبر کنید
های زندانی این چ کاری ست ؟؟؟؟
زندانی خنده ای کرد و گفت بیچاره طناب دار نمیگذارد زمین
بیفتم اما ادم ها بد جور زمینم زدن [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:حکم اعدام, ] [ 11:10 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ دلتنگ نبودی
تاببینی گاهی نابودمیشوی
حتی بایک تشابه اسمی [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:عاشق بودن, ] [ 11:7 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ ترسم از روزیست که دخترم عاشق شود
رو به رویم بنشیند و بگوید:
بابایی و مامانی چطوری عاشق هم شدید؟
چطوری به هم رسیدید؟
و به لب هایم چشم بدوزد تا برایش
از عشقی بگویم که به مادرش دارم
چگونه میتوانم بگویم
که من عاشق کسی دیگر بودم
چگونه میتوانم بگویم
اسم عشق من همان اسم خودش است
چگونه از وصال برایش بگویم
وقتی چیزی جز فراق نصیبم نشد
چگونه برایش بگویم
که تنها برای فراموش کردن عشقم با مادرش ازدواج کردم
سکوت میکنم و او را در آغوش میگیرم
و تنها میگویم:
دختر کوچولوی من بزرگ شده ها [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:زمانی که دخترم عاشق شود, ] [ 11:3 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !
ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ! ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ
ﻓﻘﻂ ﺑﻠﺪﻧﺪ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍﭘﺮﺕ ﮐﻨﻨﺪ ! ﭘﺴﺮﻫﺎ ﺍﺷﮏ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !
ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻨﺪ ﻣﺮﺩﻳﺸﺎﻥ ﺯﻳﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﺮﻭﺩ!!! ﻣﻰ ﺷﻨﻮﻯ ؟؟؟
ﺗﻪ ﺻﺪﺍﻳﺶ ,ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻯ ﺑﻰ ﺻﺪﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻳﮏ ﺍﻏﻮﺵ ﺳﺎﺩﻩ ,
ﻗﻠﺐ ﻫﺮ ﻣﺮﺩﻯ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﺪﺳﺖ ﺍﻭﺭﺩ .ﻧﮕﺎﻫﺶﮐﻦ... ﻭﻗﺘﻰ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖ
ﻭﻟﻰ ﺩﻟﺴﻮﺯﻯ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻧﻴﺴﺖ .!!!
ﭘﺪﺭﺕ ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﭘﻴﺮ ﺍﺳﺖ !! ﻣﻴﺪﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻰ
ﻣﻴﺪﺍﻧﻢ ﺟﺮ ﺯﻧﻰ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ ﺑﻰ ﻣﻌﺮﻓﺘﻨﺪ
ﺣﺮﻑ ﺑﺪ ﻣﻴﺰﻧﻨﺪ ﺑﺎﺯﻯ ﺑﻠﺪ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ
آﻧﻬﺎ ﺗﻘﺼﻴﺮﻯ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﻮﺳﻴﺪﻩ
ﺑﺎﻳﺪ ﻗﻮﻯ ﺑﺎﺷﺪ ! ﺩﺧﺘﺮﮎ ...
ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻧﻤﻴﺸﮑﻨﻨﺪ
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﻇﺮﯾﻒ ﻭ ﺩﺧﺘﺮانه ات ﭘﺴﺮ را
ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﻦ ﻧﻪ اینکه ﺑﺎ ﺯﺑاﻥ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺩﻝ ﻣﺮﺩانه اش را
ﺑﺸﮑﻨﯽ ... ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘها ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩاﻧﮕﯿﺶ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻭ
ﻧﻮﺍﺯﺵ ﺗﻮ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭد
دخترک بس است خیانت !
برای او باش... [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:پسر ها, ] [ 10:57 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ كودكي گل فروش با صدايي عاجزانه التماس كرد گل بخر..
گفتم براي كي؟
گفت براي هديه دادن به عشقت!!
گفتم اگر عشقم به عشقش داد چي؟
لحظه اي سكوت كرد و گفت گل هايم فروشي نيست.... [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:دختر گل فروش, ] [ 10:56 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ مخاطب خاص اگه خاص باشه...
سرش رقابت کني که اين عشق منه...
[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:مخاطب خاص, ] [ 10:54 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ زمانی که
کارت عروسی را برایم آوردند
و گفتند شماهم دعوتید...مردم
نام عروس نام عشقم بود...مردم
تاریخ عروسیت تاریخ اشناییمان بود...مردم
تالار عروسیت همانجا بود که
بارها از انجا گذشتیم و تو گفتی:
عروسیمان آنجاست...مردم
روز عروسیت لباسی را که برای من
خریده بودی برتن دوستم بود...مردم
حلقه ای که روزی با عشق بر دستانم کرده بودی
بر دست او کردی...مردم
با اورقصیدی
همان رقصی که من یادت داده بودم
ببین چندبار مرا کشتی تا به حجله رسیدی...
این قتل ها قصاص ندارد
خدا میداند
باز برایت ارزو کردم خوشبخت شوی!!! [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:زمانی که ، مردم ,,,, ] [ 10:49 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ خدایــــــــــــا التمـــــــــــاست مــــــی کنـــــــــم همــــــه دنیــــــــــایـــــــت ارزانــــــــــیِ دیگــــــــــــران ! ولــــــــــــــــی ; آنــکـــــــــــه دنـیــــــــــایِ من اســــــــــت….. مـــــــــــــــــــــالِ دیــگـــــــــــری نبــــــــــاشـــد ….!! [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:خدا یا ,,,, ] [ 1:24 قبل از ظهر ] [ Amir ] [ از دل نوشته هایم ساده نگذر
به یاد داشته باش
این « دل نــوشــته » ها را
یک « دل » نوشته ...! [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:دل نوشته هایم, ] [ 1:20 قبل از ظهر ] [ Amir ] [ And Love
Is the sound of gaps
The sound of gaps
That is sunken Ambiguity
NO
The sound of gaps that is clean like silver
And turn opaque once they hear the word naught A Lover is always Lorely
SOHRAB [ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:And Love, ] [ 1:16 قبل از ظهر ] [ Amir ] [ و حیاط دبیرستان یکی یقه پیرهنم رو گرفت
میکشیدند....قورتش بده....
چون هیکلم بزرگ بود
به سلامتی هرچی عاشقه [ سه شنبه 2 دی 1393برچسب:داستانک های عاشقانه,داستانک, ] [ 11:21 بعد از ظهر ] [ Amir ] [
اینم از عکس های بچگیم که دیگه حرفی نباشه آخه بعضی ها میگن عکس پروفایلم مال خودم نیس
[ سه شنبه 2 دی 1393برچسب:بچگی های خودم, ] [ 2:32 بعد از ظهر ] [ Amir ] [ خدا را شکر کنیم که ...
1- خدا را شكر كه ظرف هاي بعد از مهماني را جمع مي كنم . اين يعني در ميان دوستانم بوده ام
2- خدا را شكر كه لباس هايم كمي برايم تنگ شده . اين يعني غذاي كافي براي خوردن دارم
3- خدا را شكر كه در پايان روز خسته مي شوم . اين يعني توان سخت كار كردن را دارم
4- خدا را شكر كه بايد زمين را بشو يم و پنجره ها را تميز كنم . اين يعني خانه اي دارم
5- خدا را شكر كه سر و صداي همسايه ها را مي شنوم . اين يعني مي توانم بشنوم .
6- خدا را شكر را كه اين همه شستني و اتو كردني دارم . اين يعني لباسي براي پوشيدن دارم
7- خدا را شكر را كه هر روز صبح زود بيدار مي شوم . اين يعني من زنده ام
8- خدا را شكر كه گاهي اوقات بيمار هستم . اين يعني اغلب سالمم .
9- خدا را شكر كه خريد هديه ها جيبم را خالي مي كند . اين يعني عزيزاني دارم كه مي توانم برايشان هديه بخرم .
[ دو شنبه 1 دی 1393برچسب:خدا را شکر کنیم که ,,,, ] [ 11:28 بعد از ظهر ] [ Amir ] [
|
|
[ طراح قالب: يک عشق تنها | Theme By analonelove.loxblog.com |