هر لحظه صفحه ی خود را رفرش کنید

 

چون در هر لحظه مطالب جدیدی گذاشته می شود

 

 

 

[ پنج شنبه 13 آذر 1398برچسب:, ] [ 10:31 بعد از ظهر ] [ Amir ]

[ ]

سلام دوستان

 

بی مقدمه میرم سر اصل مطلب

 

من برای این از عکس ، بیشتر در وبلاگم استفاده کردم چون

بعضی ها از خوندن مطالب

 

خسته میشن و من دوست ندارم بازدید کننده از وبلاگم خسته

بشه و فرار کنه و نه اینکه

 

دیگه کلا متن نزارم ، نه ، متن هم میزارم  ولی کوتاه و اگر زیاد

باشه همون اول میگم

 

کسایی که دوست دارن بخونن

 

 

ممنون از توجهتون ، نظرو عضویت یادتون نره

[ پنج شنبه 13 آذر 1398برچسب:توجه, ] [ 1:22 قبل از ظهر ] [ Amir ]

[ ]

در قفس را باز بگذار


پرنده


اگر به تو عاشق باشد


بر شانه‌هایت می‌نشیند!

[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:شناختن, ] [ 11:29 بعد از ظهر ] [ Amir ]

[ ]

سلامتی پسری که رفت سربازی

 

تا زود برگرده و دلشو به دست بیاره و بره خواستگاری

 

سلامتی 21 ماه پست دادن ها

 

و لحظه شماری ها

 

و دور بودن ها

 

سلامتی روزی که پسر دعوت شد به جشن عقد عشقش

 

سلامتی اون شب

 

سلامتی اون دوستایی که به خاطر حال پسر بعض داشتن

 

اما پسر خندید تا جشن خراب نشه

 

سلامتی اون خنده ی زورکی

 

سلامتی عروسی که ماه شده بود

 

سلامتی عاقدی که اومد

 

سلامتی اون شناسنامه ها

 

سلامتی بغض پسر

 

سلامتی بار دوم

 

سلامتی بغض پسر

 

سلامتی بار آخر

 

سلامتی بغض پسر

 

سلامتی پلاک زنجیری که

 

پسر واسه زیر لفظی روز عقدش گرفت

 

و تو جیبش موند

 

سلامتی پسری که هنوز امید داشت به عشقش برسه

 

سلامتی اجازه ی بزرگترها

 

سلامتی "بله"

 

سلامتی بغض پسر و چشم خیس دوستا

 

سلامتی ماشین عروس

 

سلامتی سستی زانو

 

سلامتی سیاهی چشم و سلامتی اون شب

 

سلامتی پاکت سیگار و نخ هایی

 

که با نخ قبلی روشن میشد

 

سلامتی بغض پسر که تو آینه شکست

 

سلامتی اون شب

 

سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت

 

سلامتی یه عمر تنهایی

 

سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی پست شد

 

سلامتی عاشقایی که به عشقشون نرسیدن

 

و

 

از دور نگران یکی یه دونشون بودن...

[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:دیگه نگین خوش به حال پسرا, ] [ 11:19 بعد از ظهر ] [ Amir ]

[ ]

آهای آقا پســـــــــر


تویی که وقتی نمیتونی دختـــــری رو بدستش بیاری بهش میگی آبجـــــیم شو...


آره داداش با توام این رسمش نیست


اون دختر با هزار امید آبجـیت میشه


آبجــیت میشه تا حرفایی رو که به داداش واقعیش نمیتونه بزنه به تو بزنه 


آبجـــــیت میشه تا درد و دلای خودشو به تــــو بگه


آبجــیت میشه تا وقتی نمیتونه با کسی حرف بزنه، وقتی بغض تو گلوشه و نمیتونه داد بزنه بیاد و تو آرومــــش کنی


اگه قبول میکنی که داداشــش باشی باید مثه آبجــــی خودت مراقبش باشی 
نـــــزاری آزاری از کسی ببینه 


داداشــای گــــلم نکنین این کارارو هیچ فک میکنی اون دختـــــری که آبجـــــــــــیت شده چقد روحش لطیفه؟ هیچ میدونی وقتی بهش بعد یه مدت پیشنهاد رفاقت میدی اون چه حالی میشه؟


هیچ میدونی اگه نتونه جواب رد بده چون داداششی واسش عزیزی چه حالی پیدا میکنه


همه اینارو میدونی و بعد اسم خودتو میزاری مـــرد ؟؟؟


بعد به یه دختـــر بیگناه چشمو دل پاک میگی آبجـــی.............!!


دختــــری که فقط میاد نت که نره دنبال کارای دیـــگه تو خیابونا ول بچرخه که بی سروپاهایی مثله بعضـــیا بهش نگن چه تیکه اییه؟


خـــداییش اگه اینا رو میدونیو بازم این کارو میکنی بچـــه این سرزمین نیستی


خیلی نامــــــردی با این وجود بازم به آبجـــــــیت پیشنهاد رفاقت بدی.....

[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:داداشیا بخونن, ] [ 11:15 بعد از ظهر ] [ Amir ]

[ ]

هـــــــــــــــــــی! پسری که کار امروزت بازی با دل دخترای مردمه...

 

وبادیدن اشکاشون حس شاخ بودن بهت دست می ده...

 

فردا پدر خواهی شد !

 

اشک های دخترت کمرت را می شکند...

[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:پسرا ، توجه, ] [ 11:11 بعد از ظهر ] [ Amir ]

[ ]

حکم اعدام بود

 

اعدامی لحظه ای مکث کرد و بوسه ای بر طناب دار زد

 

دادستان گفت صبر کنید

 

های زندانی این چ کاری ست ؟؟؟؟

 

زندانی خنده ای کرد و گفت بیچاره طناب دار نمیگذارد زمین

 

بیفتم اما ادم ها بد جور زمینم زدن

[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:حکم اعدام, ] [ 11:10 بعد از ظهر ] [ Amir ]

[ ]

دلتنگ نبودی

 

تاببینی گاهی نابودمیشوی

 

حتی بایک تشابه اسمی

[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:عاشق بودن, ] [ 11:7 بعد از ظهر ] [ Amir ]

[ ]

ترسم از روزیست که دخترم عاشق شود

 

رو به رویم بنشیند و بگوید:

 

بابایی و مامانی چطوری عاشق هم شدید؟

 

چطوری به هم رسیدید؟

 

و به لب هایم چشم بدوزد تا برایش

 

از عشقی بگویم که به مادرش دارم

 

چگونه میتوانم بگویم

 

که من عاشق کسی دیگر بودم

 

چگونه میتوانم بگویم

 

اسم عشق من همان اسم خودش است

 

چگونه از وصال برایش بگویم

 

وقتی چیزی جز فراق نصیبم نشد

 

چگونه برایش بگویم

 

که تنها برای فراموش کردن عشقم با مادرش ازدواج کردم

 

سکوت میکنم و او را در آغوش میگیرم

 

و تنها میگویم:

 

دختر کوچولوی من بزرگ شده ها

[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:زمانی که دخترم عاشق شود, ] [ 11:3 بعد از ظهر ] [ Amir ]

[ ]

ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !

 

ﺩﺭﺩ ﺩﻝ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﺭﺍ ﻳﺎﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ! ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ

 

ﻓﻘﻂ ﺑﻠﺪﻧﺪ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯﻳﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍﭘﺮﺕ ﮐﻨﻨﺪ ! ﭘﺴﺮﻫﺎ ﺍﺷﮏ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !

 

ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻨﺪ ﻣﺮﺩﻳﺸﺎﻥ ﺯﻳﺮ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﺮﻭﺩ!!! ﻣﻰ ﺷﻨﻮﻯ ؟؟؟

 

ﺗﻪ ﺻﺪﺍﻳﺶ ,ﮔﺮﻳﻪ ﺍﻯ ﺑﻰ ﺻﺪﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻳﮏ ﺍﻏﻮﺵ ﺳﺎﺩﻩ ,

 

ﻗﻠﺐ ﻫﺮ ﻣﺮﺩﻯ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﺑﺪﺳﺖ ﺍﻭﺭﺩ .ﻧﮕﺎﻫﺶﮐﻦ... ﻭﻗﺘﻰ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ

 

ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖ

 

ﻭﻟﻰ ﺩﻟﺴﻮﺯﻯ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﻧﻴﺴﺖ .!!!

 

ﭘﺪﺭﺕ ﻭﻗﺘﻰ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﻧﻴﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﭘﻴﺮ ﺍﺳﺖ !! ﻣﻴﺪﺍﻧﻢ ﺍﺯ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻰ

 

ﻣﻴﺪﺍﻧﻢ ﺟﺮ ﺯﻧﻰ ﻣﻴﮑﻨﻨﺪ ﺑﻰ ﻣﻌﺮﻓﺘﻨﺪ

 

ﺣﺮﻑ ﺑﺪ ﻣﻴﺰﻧﻨﺪ ﺑﺎﺯﻯ ﺑﻠﺪ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ

 

آﻧﻬﺎ ﺗﻘﺼﻴﺮﻯ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ


ﮐﺴﻰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﺜﻞ ﺗﻮ ﻧﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮔﻞ ﺳﺮ , ﺑﻪ ﻣﻮﻫﺎﻳﺶ ﻧﺰﺩﻩ

 

ﺻﻮﺭﺗﺶ ﺭﺍ ﻧﺒﻮﺳﻴﺪﻩ


ﺍﻭ ﺑﺠﺎﻯ ﺑﻮﺳﻪ , ﺳﻴﻠﻰ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻳﺎﺩﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﻣﺮﺩ

 

ﺑﺎﻳﺪ ﻗﻮﻯ ﺑﺎﺷﺪ ! ﺩﺧﺘﺮﮎ ...

 

ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻧﻤﻴﺸﮑﻨﻨﺪ


ﻣﮕﺮ ... ﺑﺪﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﮐﻰ ...

 

ﺩﺧﺘﺮﮎ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﻇﺮﯾﻒ ﻭ ﺩﺧﺘﺮانه ات ﭘﺴﺮ را

 

ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﻦ ﻧﻪ اینکه ﺑﺎ ﺯﺑاﻥ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺩﻝ ﻣﺮﺩانه اش را

 

ﺑﺸﮑﻨﯽ ... ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘها ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩاﻧﮕﯿﺶ ﺑﺪﺟﻮﺭ ﺑﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﻭ

 

ﻧﻮﺍﺯﺵ ﺗﻮ ﺍﺣﺘﯿﺎﺝ ﺩﺍﺭد

 

دخترک بس است خیانت !

 

برای او باش...

[ چهار شنبه 3 دی 1393برچسب:پسر ها, ] [ 10:57 بعد از ظهر ] [ Amir ]

[ ]

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

مجله اينترنتي دانستني ها ، عکس عاشقانه جديد ، اس ام اس هاي عاشقانه